چکیده:
صنعت فولاد یکی از بزرگترین منابع انتشار گازهای گلخانهای و مصرفکنندگان انرژی در جهان است. حرکت بهسمت زنجیرهی تأمین پایدار فولاد (Green Steel Supply Chain) یعنی طراحی و پیادهسازی فرایندها و تعاملات تأمینکننده تا مصرفکننده که همزمان بهرهور، کمکربن و مقاوم در برابر شوکهای بازار باشد. این مقاله مفهوم، ابزارها، فناوریها، شاخصها و مسیر پیادهسازی مدیریت پایدار زنجیره تأمین فولاد را با ارجاع به منابع بینالمللی معتبر بررسی میکند. Wikipedia+1
۱. چرا «زنجیره تأمین پایدار فولاد» اهمیت دارد؟
فولاد در زیرساختها، ساختمان، خودرو و صنایع سنگین نقش محوری دارد؛ اما تولید آن انرژیبر و آلاینده است. کاهش انتشار بخش فولاد برای دستیابی به اهداف آبوهوایی جهانی (نظیر خنثیسازی کربن تا 2050) کلیدی است. بهعلاوه، مخاطرات زنجیره تأمین (نوسانات قیمت سنگآهن، کمبود قراضه، ریسکهای ژئوپلیتیکی و محدودیتهای حملونقل) ضرورت تغییر ساختاری را افزایش میدهد. بنابراین مدیران زنجیره باید هم بر کاهش «شدت کربن» و هم بر تابآوری و شفافیت تمرکز کنند.
۲. تعریف و چارچوب مفهومی
زنجیره تأمین پایدار فولاد یعنی یکپارچهسازی نگرانیهای زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) در طراحی، تأمین مواد خام، تولید، توزیع، مصرف و بازیافت فولاد. این رویکرد شامل سه رکن اصلی است:
-
کاهش انتشار (Decarbonisation): گذار از کوره بلند/ککمحور به روشهای کمکربن (DRI با هیدروژن، EAF با برق تجدیدپذیر).
-
مدیریت منابع و اقتصاد دایرهای: حداکثر استفاده مجدد و بازیافت قراضه، طراحی برای بازیافت و کاهش ضایعات.
-
شفافیت و تابآوری: رهگیری مواد، تنوع تأمینکننده، مدیریت ریسک و پاسخ سریع به اختلالات.
برای تعریف واژگان مرجع میتوان به تعاریف عمومی Green Supply Chain Management و Steel در ویکیپدیا نیز اشاره کرد تا کلمات پرکاربرد برای مخاطب روشن شود.
۳. اجزای کلیدی زنجیره تأمین فولاد و نقاط مداخله برای «سبز شدن»
۳.۱. تأمین مواد خام (سنگآهن، زغالسنگ، قراضه)
برای شرکتهای فعال در واردات و صادرات فولاد و مواد اولیه، مدیریت پایدار یعنی:
-
تنوع مبادی وارداتی: بهجای اتکا به یک کشور (مثل استرالیا یا برزیل برای سنگآهن)، قراردادهای چندجانبه با تولیدکنندگان مختلف برای کاهش ریسک.
-
قراردادهای بلندمدت با معادن پایدار: معادنی که استانداردهای زیستمحیطی و اجتماعی (ESG) را رعایت میکنند، در آینده دسترسی بهتری به بازارهای اروپا و شرق آسیا خواهند داشت.
-
بازار قراضه: تقاضا برای قراضه در
-
جهان رو به افزایش است. شرکتهایی که بتوانند شبکه لجستیک صادرات/واردات قراضه باکیفیت ایجاد کنند، در تأمین پایدار و رقابت جهانی جایگاه ویژهای خواهند داشت.
۳.۲. تبدیل و تولید (فرایندهای ذوب و آهنسازی)
در حوزه تجارت بینالمللی فولاد، آشنایی با تکنولوژیهای تولید اهمیت دارد چون بر ردپای کربن محصول صادراتی اثر مستقیم دارد:
-
مشتریان اروپایی و آمریکایی بهدنبال فولاد کمکربن هستند؛ بنابراین واردکنندگان باید بدانند محصول از EAF یا BF/BOF تولید شده است.
-
سرمایهگذاری در کارخانههایی که از DRI با هیدروژن استفاده میکنند، ارزش برند و اعتبار صادراتی را افزایش میدهد.
-
برای شرکتهای بازرگانی، داشتن اطلاعات دقیق از منشأ تکنولوژی تولید یک مزیت رقابتی در مذاکره با خریداران خارجی خواهد بود.
۳.۳. حملونقل و توزیع
برای فعالان در صادرات و واردات فولاد، این بخش اهمیت ویژهای دارد:
-
کاهش هزینه و انتشار: بهینهسازی مسیرهای حملونقل دریایی و ریلی میتواند هم هزینه و هم ردپای کربن را کاهش دهد. خریداران جهانی increasingly به «لوژیستیک سبز» اهمیت میدهند.
-
مدیریت ریسک ژئوپلیتیکی: بحرانهای دریای سرخ یا کانال سوئز میتواند مسیرها را تغییر دهد. شرکتهای تأمین باید استراتژیهای جایگزین (Alternative Routes) داشته باشند.
-
رهگیری محمولهها: استفاده از بلاکچین و IoT برای اعلام شفاف مسیر حمل، منبع کالا و میزان انتشار در حملونقل به مشتریان بینالمللی اعتماد میدهد و امتیاز رقابتی ایجاد میکند.
۳.۴. مصرف و پایان عمر محصول
یک بازرگان فولاد میتواند نقش مهمی در این بخش هم داشته باشد:
-
توسعه بازار قراضه: صادرات و واردات قراضه فولادی یک بازار رو به رشد است. کشورهایی مثل ترکیه و هند بزرگترین واردکنندگان قراضهاند.
-
قراردادهای بازگشت محصول (Reverse Logistics): برخی خریداران اروپایی حاضرند قراردادهایی برای بازپسگیری محصولات فولادی در پایان عمر امضا کنند. یک شرکت تأمین میتواند واسطه این چرخه باشد.
۴. فناوریها و ابزارهای کلیدی برای مدیریت پایدار زنجیره تأمین فولاد
۴.۱. برآورد و کاهش انتشار — LCA و شاخصهای کارایی
Life Cycle Assessment (LCA) ابزار استاندارد برای محاسبه «شدت کربن» فولاد از معدن تا تولید تا دورافتادن محصول است. تحلیلهای LCA نشان میدهد نقاط بحرانی انتشار معمولاً در بخش ذوب و تولید آهن است و مداخله در این بخش بیشترین اثر را دارد. مقالات علمی اخیر و گزارشهای IEA روشهای مقرونبهصرفه برای کاهش انتشار (الکتریفیکاسیون، هیدروژن، CCUS) را برجسته کردهاند.
۴.۲. هیدروژن سبز و DRI
استفاده از هیدروژن تجدیدپذیر برای کاهش اکسید آهن به آهن مستقیم (DRI) یکی از راهکارهای اصلی کاهش CO₂ است. چالش: تولید هیدروژن کمکربن در مقیاس صنعتی و هزینه بالای برق تجدیدپذیر/electrolysis. نمونههای تجاری در اروپا در حال رشداند، اما نیاز به زیرساخت بزرگتری وجود دارد.
۴.۳. اقتصاد دایرهای و بازیافت (EAF + Scrap)
افزایش سهم کورههای قوس الکتریکی (EAF) که از قراضه استفاده میکنند، وابستگی به آهن خام را کم میکند و معمولاً انتشار کمتری دارد — مشروط به اینکه برق مصرفی پاک باشد. جهان به سمت افزایش ظرفیت EAF و بازار قراضه ساختارمند حرکت میکند. worldsteel.org
۴.۴. دیجیتالسازی، IoT و بلاکچین
برای یک شرکت بازرگانی، این بخش میتواند نقطه تمایز باشد:
-
شفافیت به مشتریان خارجی: ارائه گزارش دیجیتال درباره مسیر تأمین، انتشار کربن و منشأ مواد اولیه باعث اعتماد بیشتر خریداران بینالمللی میشود.
-
اتصال به پلتفرمهای جهانی: شرکتهایی که از بلاکچین برای ردیابی فولاد استفاده میکنند، راحتتر به زنجیره تأمین اروپایی و آسیایی متصل میشوند.
-
اتوماسیون لجستیک: استفاده از سیستمهای هوشمند برای پیشبینی تاخیر حملونقل یا نوسان قیمت به بهینهسازی قراردادهای صادرات و واردات کمک میکند.

۵. شاخصهای عملکرد (KPIs) برای سنجش پایداری زنجیره تأمین فولاد
برای مدیریت اثربخش، نیاز به معیارهای قابل اندازهگیری است. پیشنهاد KPIهای کلیدی:
-
شدت انتشار گاز CO₂ به ازای هر تن فولاد (kgCO₂/t). (شاخص اصلی). IEA
-
سهم برق تجدیدپذیر در مصرف کل انرژی (%).
-
درصد ماده اولیه بازیافتی (scrap %) در خوراک کوره. worldsteel.org
-
شاخص تابآوری تامین — تعداد تأمینکنندگان جایگزین و میانگین زمان بازیابی از اختلال (MTTR).
-
شفافیت و ردگیری: درصد محمولهها با گواهی ردیابی منشأ (مثلاً بلاکچین). finboot.com
۶. موانع و چالشها در پیادهسازی
۶.۱. هزینه سرمایهای و اقتصادی
تغییر به فرایندهای هیدروژنی یا الکتریکی نیازمند سرمایهگذاری عظیم، زیرساخت انرژی پاک و در بسیاری از موارد حمایت سیاستی یا مشوقهای مالی تا رقابتی شود. شرکتهای بزرگ مثل ArcelorMittal موضوع حمایت سیاستی را نقطهضعف دانستهاند.
۶.۲. کمبود زیرساخت هیدروژن و برق پاک
توسعه هیدروژن سبز نیازمند برق تجدیدپذیر اضافی و شبکههای حمل و توزیع هیدروژن. بدون این زیرساختها، انتقال به DRI مبتنی بر هیدروژن ممکن است بهصرفه یا عملی نباشد.
۶.۳. کیفیت و دسترسی به قراضه
تأمین قراضه با کیفیت و در مقیاس لازم، نیازمند شبکه منطقی جمعآوری و بازار کارا است. برخی کشورها با کمبود قراضه یا رقابت بر سر قراضه روبهرو هستند.
۶.۴. استانداردسازی و اعتبارسنجی
عدم وجود استاندارد جهانی واحد برای تعریف «فولاد سبز» و روشهای محاسبه انتشار میتواند منجر به ادعاهای سبز (greenwashing) شود؛ نیاز به شفافیت، تصدیق مستقل و استانداردسازی وجود دارد.
۷. مسیر عملیاتی و نقشه راه پیادهسازی (Roadmap)
۱. ارزیابی پایه (Baseline Assessment): اجرای LCA برای خطوط تولید و نقشهبرداری
۲. هدفگذاری علمی (Science-based Targets): تعیین اهداف کاهش انتشار مبتنی بر علم و زمانبندی تا ۲۰۵۰/۲۰۳۰.
3. پروژههای سریعالاجرا (Quick Wins): بهینهسازی انرژی، تعمیر و نگهداری بهتر و بازیافت حرارت.
4. سرمایهگذاری در فناوریهای کاهش کربن: انتخاب بین افزایش EAF، استفاده از DRI/H₂ و یا CCUS بسته به شرایط محلی.
5. دیجیتالسازی و شفافیت: استقرار سیستمهای رهگیری انتشار، پیادهسازی پلتفرمهای داده و در صورت نیاز بلاکچین برای ردگیری منشأ.
6. زنجیرهسازی/شراکت: قراردادهای بلندمدت با تأمینکنندگان هیدروژن یا برق تجدیدپذیر، و ایجاد بازار برای «فولاد کمکربن».
۸. مطالعات موردی و نمونههای جهانی (خلاصه)
-
H2 Green Steel (سوئد): تولید فولاد با استفاده از هیدروژن سبز در مقیاس صنعتی و قراردادهای پیشفروش با مشتریان اروپایی — نمونهای از مدل تجاری برای فولاد کمکربن.
-
شرکتهای بزرگ فولادسازی: برخی شرکتها برنامههای تغییر فناوری را اعلام کردهاند اما با چالش تأمین هیدروژن و هزینه مواجه شدهاند؛ موضوع نیاز به سیاستهای حمایتی را برجسته میکنند.
۹. سیاستگذاری و مشوقها — نقش دولت و سازمانهای بینالمللی
برای تسریع گذار، دولتها میتوانند سیاستهای زیر را دنبال کنند:
-
یارانهها یا تضمین سرمایهگذاری برای پروژههای هیدروژن و الکتریفیکاسیون.
-
قیمتگذاری کربن/مالیات کربن یا مکانیزمهای CBAM (Carbon Border Adjustment Mechanism) برای جلوگیری از فرار تولید آلاینده به بازارهای با مقررات ضعیف.
-
استانداردسازی و نظام گواهی: تعریف «فولاد کمکربن» و ایجاد بازار برای محصولات با گواهی قابلاعتماد. IEA و World Steel راهبردها و نیازهای زیرساختی را تشریح کردهاند.
۱۰. توصیههای عملی برای مدیران زنجیره تأمین فولاد در ایران (خلاصه اجرایی)
۱. شروع با LCA و شناسایی نقاط پراهمیت انتشار.
۲. افزایش سهم بازیافت و بهبود لجستیک قراضه (سرمایهگذاری در شبکه جمعآوری و جداسازی).
۳. بررسی امکانسنجی پروژههای DRI محلی و قرارداد با تولیدکنندگان هیدروژن کمکربن (در صورت دسترسی به برق تجدیدپذیر).
۴. پیادهسازی سیستم ردگیری منشأ و انتشار — آغاز از پروژههای پایلوت بلاکچین یا پلتفرمهای داده.
۵. تعامل با سیاستگذاران برای مشوقهای مالی و زیرساختی — ضرورت همکاری بین صنعتی و دولتی.
نتیجهگیری
مدیریت پایدار زنجیره تأمین فولاد یک ضرورت اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی است. انتخاب ترکیب مناسب فناوریها (EAF و بازیافت قراضه، DRI با هیدروژن، CCUS)، سرمایهگذاری در زیرساخت انرژی پاک، و پیادهسازی شفافیت و شاخصهای مناسب سه رکن اصلی این تحول هستند. این گذار پیچیده و هزینهبر است، اما بازار و سیاستها بهسمت حمایت از محصولات کمکربن حرکت میکنند؛ شرکتهایی که زودتر اقدام کنند میتوانند از مزایای رقابتی و دسترسی به بازارهای حساس به کربن بهرهمند شوند. IEA+1
